واژه نامه دانشگاه

1- دانشگاه daneshgah  : در سال های قدیم به محل تولید علم گفته می شد. محل گذراندن اوقات فراغت به شیوه ای با کلاس، نوع آزادش در همه جا قدرت رویش دارد

(از جمله سر قله قاف)

2- استاد astad  : دکتر، مهندس، با کلاس، با سواد، زحمت کش، خوب، شفت آلو، باقلوا

و ...(آخر ترم نزدیک شده و من هم باید به فکر نمره باشم)

3- جزوه jozve  : مطالبی که هر پانزده سال یک بارup to date  می شوند، دیکته ای که هر جلسه یک ساعت باید دانشجو بنویسد.

4- امتحان میان ترم emtehene miyan term  : ضد حال وسط ترم، تقلب کردن در آن از تقلب در پایان ترم آسانتر است، بر خلاف اسمش دقیقا در وسط ترم انجام نمی گیرد، امتحانی که آخر ترم قدر نمره از دست رفته اش را می فهمد

5- امتحان پایان ترم emtehene payan term  : عذاب آخر سال، یاد آور ضرب المثل :

جان کندنی را باید کند و داستان مورچه ای که در طول سال برای زمستان دانه جمع می کرد و ملخ او را مسخره می کرد!

6- شب امتحان shabe emtehan  : سخت ترین و کوتاه ترین شب سال، شبی که در آن فرد تصمیم می گیرد ا ز ترم آینده در طول ترم درس بخواند، اما فردایش فراموش می کند

7- تقلب taghalob  : نوعی نوشدارو، شمشیر دو لبه، در صورت نداشتن عرضه توصیه نمی شود، در زمان های قدیم عموما روی کف دست یا یک کاغذ کوچک نوشته می شد. اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی به روش های دیگر انجام می شود

(که چون بد آموزی دارد چاپ نمی کنیم)

8- دانشجو daneshjoo  : متاسفانه معنی این یکی رو بعد از 4 سال حضور مستمر در دانشگاه هنوز نفهمیدم

پارازیت

برای یک انسان پول هیچ است، ولی کدام «1» ای است که دوست ندارد «10» باشد ؟